غزل شماره 261 حافظ: درآ که در دل خسته توان درآید باز

به گزارش تور فرانسه، غزل شماره 261 حافظ می گوید دل تنگ هستی و روح و روان خسته ای داری که همگی درمان می گردد، در های وصال باز می شوند و شادی به رویت لبخند می زند. مخاطب این شعر محبوب شاعر است که از او طلب دارد درآید تا با آمدنش توان به دل خسته و جان به تن مرده حافظ بازگردند. در دوری جانان چشم حافظ بسته شده و فقط وصال می تواند او را بینا کند.

غزل شماره 261 حافظ: درآ که در دل خسته توان درآید باز

خبرنگاران | سرویس فرهنگ و هنر

درآ که در دل خسته توان درآید باز

بیا که در تن مرده روان درآید باز

بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست

که فتح باب وصالت مگر گشاید باز

غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت

ز خیل شادی روم رخت زداید باز

به پیش آینه دل هر آن چه می دارم

بجز خیال جمالت نمی نماید باز

بدان مثل که شب آبستن است روز از تو

خبرنگاران می شمرم تا که شب چه زاید باز

بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ

به بوی گلبن وصل تو می سراید باز

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

تعبیر فال حافظ شما

به شدت انتظار کسی را می کشی و شب و روز را با یادش سپری می کنی تا آنجا که دوست داری محبوب را فرابخوانی تا دلتنگی را از تو بزداید. به همین خاطر روح و روان تو در این چند وقت اخیر به شدت خسته شده است و اشک می ریزی. غم را از وجودت خارج کن که همه این خستگی ها درمان خواهد شد. درهای وصال باز می شوند و شادی به رویت لبخند می زند. خیالات واهی و حساسیت بیش از حد را کنار بگذار و منتظر اتفاقاتی باش که همگی از خوبی و شادی خبر می دهند.

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

شاهد فال:

غزل شماره 262 - حال خونین دلان که گوید باز

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

غزل شماره 261 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

کد مولتی مدیا

دانلود

فیلم اصلی

معنی و تفسیر غزل شماره 261 حافظ

بیت اول

درآ که در دل خسته توان درآید باز

بیا که در تن مرده روان درآید باز

به خانه ام بیا تا قلب عاشق آزرده ام دوباره نیرو و قدرت بگیرد. نزد من بیا تا در بدن بی جان دوباره روح دمیده گردد.

✦✦✦✦

بیت دوم

بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست

که فتح باب وصالت مگر گشاید باز

بشتاب که جدایی و فراق تو دیده مرا آنچنان بردوخت و کور کرد که همانا گشایش در وصال تو آن را باز می نماید و روشن می سازد.

✦✦✦✦

بیت سوم

غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت

ز خیل شادی روم رخت زداید باز

اندوهی که مانند لشکر ظلمت شب کشور دل را مسخر کرد، از سپاه طرب روم چهره روشن و درخشان تو زدوده خواهد شد.

زنگ ولایتی در آفریقای شرقی بوده با مردمانی سیه فام و روم در آسیای صغیر که مردمانش سپیدچهره بودند.

✦✦✦✦

بیت چهارم

به پیش آینه دل هر آن چه می دارم

بجز خیال جمالت نمی نماید باز

در برابر آیینه دل هرچه می نهم بجز صورت چهره تو چیزی در آن پدیدار نمی گردد. یعنی در هرچیز نقش رخ تو را می بینم.

✦✦✦✦

بیت پنجم

بدان مثل که شب آبستن است روز از تو

خبرنگاران می شمرم تا که شب چه زاید باز

روز ها در انتظار تو می مانم و اختر اشک می شمارم و می گریم تا بنگرم که شب از پرده غیب چه پدید آید که گفته اند شب آبستن است. یعنی شاید شب آبستن روز مراد من باشد.

✦✦✦✦

بیت ششم

بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ

به بوی گلبن وصل تو می سراید باز

بشتاب که عندلیب خوش طبع دل حافظ دوباره در اشتیاق نهال وصال تو نغمه سرایی می نماید.

منبع: دیوان حافظ به تلاش دکتر خلیل خطیب رهبر.

منبع: setare.com
انتشار: 28 اسفند 1399 بروزرسانی: 28 اسفند 1399 گردآورنده: tour-france.ir شناسه مطلب: 1005

به "غزل شماره 261 حافظ: درآ که در دل خسته توان درآید باز" امتیاز دهید

2 کاربر به "غزل شماره 261 حافظ: درآ که در دل خسته توان درآید باز" امتیاز داده اند | 4.5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "غزل شماره 261 حافظ: درآ که در دل خسته توان درآید باز"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید