کرونا اولین تجربه ما نیست
به گزارش تور فرانسه، خسرو معتضد همه عمر خود را گذاشته و تاریخ ایران را خوانده و تحقیق نموده.او در این روزهای کرونایی تمرکزش را گذاشته روی بیماری های فراگیری که از ابتدای تاریخ تا امروز ایرانی ها را درگیر نموده و کشته های زیاد بر جای گذاشته.
می گوید با آقای کیانوش جهان پور جلسه ای داشته و قرار شده برنامه ای در 52 قسمت درباره همین بیماری ها برای تلویزیون بسازد.می گوید: ریشه همه بیماری ها در نبود بهداشت و درمان بود در روزگار قدیم.مردم ایران صابون نداشتند دست هایشان را بشویند.
کچلی بیداد می کرد و بیماری های پوستی.تغذیه هم که خراب بود و باعث شده بود ایرانی ها دچار بیماری های استخوانی و پوستی و ... شوند.
قدشان کوتاه بود.از زمانی که دولت به فکر تغذیه بچه ها افتاد و به آنها در مدرسه تغذیه داد، اوضاع رو به بهبود رفت و قد ایرانی ها بلندتر شد.اما چند ماهی است که گرانی ها سربلند نموده و مردم قدرت خریدشان پایین آمده.خیلی از خانواده ها نمی توانند شیر و لبنیات بخرند.
یادمان باشد از زمانی که شیر وارد تغذیه مدارس شد حال جسمی بچه ها خوب شد و اگر شیر و لبنیات از سفره مردم حذف گردد بیماری ها روی ژنوم اثر می گذارد و حتی به نسل های بعد هم خواهد رسید.
جهان همواره در برابر بیماری ها پیروز از میدان به در آمده.بر کرونا هم پیروز خواهد شد، دیر یا زود.تنها بیماری ای که هنوز نتوانسته درمان قطعی برای آن پیدا کند، سرطان است.
از پس بقیه برآمده.کرونا را هم زمینگیر خواهد نمود اما بعدش می ماند که هر دولتی در این دوره سخت برای مردمش چه نموده و چگونه به آنها یاری نموده که بهداشت و تغذیه شان درست باشد و از این نظر آسیبی نبینند.تغذیه که خوب نباشد بدن در مقابل بیماری ها ضعیف می گردد و بدن ضعیف مسلما دچار کرونا می گردد.
امان از تناقض گویی دولتمردان
معتضد بر این باور است که مردم مقابل توصیه های پزشکان و دولت مقاومت می نمایند چون دولتمردان حرف های ضد و نقیض زیاد می زنند و باور مردم را دچار سکته نموده اند.باید همه یک حرف بزنند و وقتی قانونی می گذارند آن را اجرا نمایند اما الان می گویند مسائل مالی اجازه نمی دهد که قانون های کرونایی سفت و سخت اجرا گردد در این شرایط نمی توان از مردم توقع داشت که قانون را رعایت نمایند و مثلا از خانه بیرون نیایند.
اگر کار ننمایند از کجا بیاورند بخورند.دولت که نمی تواند یاری کند، مردم هم که چشمشان به یاری دولت است و اینجاست که تناقض پیش می آید.اگر دولت یاری معیشتی و مالی نمی نماید حداقل جلوی گرانی ها را بگیرد که روز به روز اوضاع معیشتی و بهداشتی مردم بدتر نگردد.در تمام طول تاریخ همین بوده؛ بیماری ها که می آمده از آن طرف مرزها، دولت از مردم حمایت ننموده.مردم آنقدر مرده اند تا ویروس یا باکتری ضعیف شده یا واکسنش آمده و سازمان ملل به ما هم داده.اما الان شرایط جهان تغییر نموده، مردم سوادشان بیشتر شده ، فرهنگ زیستی شان بهتر شده و توقع دارند که دولت به همین میزان از آنها حمایت نموده و پشتیبان شان باشد، اما تناقض گویی بیداد می نماید و مردم را کلافه نموده است.
از طاعون قباد کش تا طاعون هرمزی
معتضدی می گوید: اولین بیماری فراگیری که ایرانی ها را زمینگیر کرد و باعث مرگ قباد دوم یکی از پادشاهان ساسانی شد، سال 628 میلادی رخ داد.
سپاهیان ایران برای مبارزه با رومیان به آسیای صغیر و روم و مصر رفته بودند که آنجا دچار طاعون شدند و آن را با خودشان به ایران آوردند و چون بیماری مسری بود خیلی ها به آن مبتلا شدند و قباد دوم - پادشاهی که 9 ماه بود به سلطنت رسیده بود - را هم کشت.
در قرن 13 میلادی که مارکوپولو به ایران و به جزیره هرمز (بندرعباس فعلی) رسید مردم دچار طاعون بودند.مارکوپولو نوشته آنقدر این بیماری زیاد بود که مردم در خانه هایشان را قفل نموده بودند که طاعونی ها از خانه بیرون نیایند یا اگر خانه ای بیمار ندارد، ایمن بماند.کوچه ها پر از مرده است و سایه مرگ همه جا دیده می گردد.ناقل طاعون موش است و موش های آلوده اروپا به وسیله کشتی ها به ساحل بندرهرمز آمده بودند و از کشتی به بندر وارد شده و مردم را آلوده نموده بودند.
سیفلیسی که شاه عباس را کشت
در قرن شانزدهم سیفلیس که بیماری فراگیری در آمریکا بود به اروپا رسید و به وسیله اروپایی ها که به ایران می آمدند در کشور ما فراگیر شد.
شاه عباس دوم در 38 سالگی با همین بیماری از جهان رفت.ایران در آن سال ها قربانیان زیادی داد.در زمان رضا شاه که خدمت سربازی اجباری شد هم یک موج بیماری سیفلیس در میان سربازان به راه افتاد.
سربازانی که در تهران خدمت می کردند روزهای آدینه به محله بدنامی می رفتند و آدم های آنجا آلوده بودند.
سربازها را مبتلا می کردند تا این که دولت دستور داد آن زنها به محله ویژه ای برده شوند و دور محله دیوار کشیده شد و به ساکنان آن کارت بهداشت داده شد و آنها از نظر پزشکی چک می شدند.
مردان متاهل و پسران زیر 16 سال هم حق ورود به این منطقه را نداشتند.با این تمهیدات سیفلیس را کنترل کردند.
این را هم بگویم در سال 1303 سیفلیس در ایران بیداد می کرد و کشته می گرفت.این بیماری را هم اروپایی ها از زنان سرخپوست آمریکایی گرفتند و با خودشان به ایران آوردند.تعداد کشته های ایران در این سال بر اثر سیفلیس در سازمان ملل ثبت شده است.
آن موقع در ایران حدود 210 بیماری شناخته شده جان مردم را می گرفت که بیماری های آمیزشی در ردیف اول بودند.
مردم آموزش ندیده بودند و نمی دانستند چگونه باید از خودشان مراقبت نمایند. این بیماری ها هم مسری بود و ایرانی ها را زیاد درگیر می کرد.
اوج گیری بیماری ها در دوره قاجار
معتضد می گوید: دوره قاجار به دلیل کمبود بهداشت و فقر زیادی که مردم دچارش بودند بیماری ها هم زیاد بود. کچلی و بیماری های چشمی بیداد می کرد و سل، تیفوس و حصبه.این دوتای آخری خیلی کشته گرفت از مردم.پزشک ناصرالدین شاه اما در خاطراتش نوشته که ایرانی ها یک شانس خوب دارند، آن هم آفتاب درخشانی است که دارند.این آفتاب آنقدر داغ است که بیشتر باکتری ها و ویروس ها را از بین می برد. برای همین است سلی که در انگلستان به فاجعه تبدیل شده در ایران کنترل شده تر است و کشته هایش کمتر.
در دوره قاجار یک دوره ای بیماری وبا در ایران فراگیر شد که آن هم مردم زیادی را کشت. گروهی رفته بودند کربلا و در راه بازگشت یکی از آنها که به وبا مبتلا شده بود لباسش را در رودخانه ای در کرمانشاه شست و همان شد که وبا همه ایران را درگیر کرد.در همان سال ها اسهال خونی هم از هندوستان به ایران رسید و آنقدر کشته داد که روزنامه حب المتین که در هندوستان منتشر می شد درباره آن می نوشت.در سال 1322 در دوره مظفرالدین شاه هم وبا شایع شد که آنقدر ایرانی ها؛ - به خصوص تهرانی ها - را کشت که تابوت کم آمد و جنازه ها مانده بود برای دفن.دوره خیلی بدی در تاریخ ایران است این دوره قاجارها. پادشاهان قاجار هم که خودشان معمولا بیماری کلیوی و معده داشتند و از بیماری های آمیزشی هم رنج می بردند.
تیفوس لهستانی ها
در سال 1321 لهستانی هایی که به ایران آمدند تا به کانادا و کنیا و استرالیا بروند، تیفوس را با خودشان به ایران آوردند.
اینها در ترکستان بودند که سفیر انگلیس در ایران پیشنهاد داد آنها به ایران بیایند و بعد از مرزهای ایران ترانزیتشان انجام گردد.
عکس هایشان موجود است که چقدر آدم های بدبختی بودند؛ کثیف و پر از شپش. اما نکته جالب اینجاست که مردم ایران چون آن موقع لباس نداشتند، لباس لهستانی ها را که قرار بود در آتش سوزانده گردد برای خودشان برداشتند و همین باعث شد تیفوس در ایران شایع گردد و حدود دو میلیون نفر را بکشد.
طاهره آشیایی - روزنامه نگار / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین